سخن شب



سوزِ سرد کنارِ هرمِ بخاری،اولایِ زمستان با نوازشِ دست هایِ لطیفِ قهرمانِ خوشبینِ آینده یِ یار زیبایَش و شیرینیِ نوایِ نفس هایِ زاده یِ مدت ها جان به درد سپردن،خالص می رسد به گوش هایِ شیفته یِ صدایِ شروعِ روییدنِ رو به رشدِ قامتِ یار زیبارویَش در باغچه ای تک،ساخته یِ عشق که با چشمانِ مستِ پاکِ نگاهِ آرامبخشِش،پلک ها می زند و بویِ آشِ گوجه فرنگی،انگار از لرزشِ لَب هایَش می خواهد و نگرانی که در موجِ نفس هایِ بی تکرارِ بانویِ زیبایَش فریادها می زند تا به هر حالت برسد بدرخشد در هیاهویِ
برای ادامه  کلیک کنید


سخن شب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

بی پولی Online Maktab فروشگاه اینترنتی هپی لند دخترای کوچه پایینی _ آموزش نویسندگی اتحادیه مرغداران استان سیستان و بلوچستان آهنگ های قدیمی و جدید بهمن آبادخبر کنگ مزار دارالولایه سیستان emohtava سایت تخخصی اپل آیدی